پارت۴: {♡سرنوشت را میشود تغیر داد♡}

بالاخره تموم شد و وسایلمو جمع کردم و خدابیدم
فردا صبح ساعت ۵:
بیدار شدم و یک دوش گرفتم موهامو خشک کردم به صورتم رسیدم ک اخرش یک ارایش ملایم کردم لباسمو پوشیدم(عکس شو میزارم) رفتم پایین و ساکم و دادم راننده و گزاشت تو ماشین و رفتم پایین از مامانم و بابام خداحافظی کردم
ساعت ۷ اونجا بودم که یک اقای اومد جلوم
اقاهه: سلام من پی دی نیم رئیس اینجا هستم
ات. سلام من میکاپ ارتیست بلک پینک هستم
پی دی نیم: بله میشناسمتون بفرمایید بالا
(بچه ها پی دی نیم استقبال ات نیومدع بود باهم رسیدن)
ات: رفتم بالاه که خانم اومد جلوم
پی دی نیم: ات ایشون سیم هو هستن و شمارو اشنا میکنن با اینجا
ات: سلام خوشبختم
سیم هو: سلام ات همچنین بیا
ات: بله چشم
سیم هو: خب همه جارو نشونت دادم بیا و با پسرا اشنا شو
ات: بله چشم
سیم هو: سلام سلام
پسرا : سلام
سیم هو: خب پسرا این ات میکاپ ارتیست جدید شماست
پسرا: سلام ات
ات: سلام
سیم هو: ارمی نیستی؟
ات: نه
سیم هو : میگم چون هیچ هیجانی درونت ندیدم🤣🤣🤣🤣🤣
(غلط کردی ارمی نیستی من دارم میمیرم بیشعورررر)
سیم هو: خب حالا که ارمی نیستی پسرا خودتونو به ات معرفی کنین
نامجون: سلام من نامجون هستم لیدر بی تی اس این جین هست این شوگا
شوگا: این به درخت میگن
نامجون: ایشون شوگا هستن ایشون جیهوپ هستن ایشونم جیمین ایشون هم تهیونگ ایشونم جانگ کوک
ات: خوشبختم خب من کجا وسایلمو بزارم ؟
نامجون: اونجا
جانگ کوک: اونجا وسایل من هستن
جیمین: پس بزار کنار من من هیچ مشکلی ندارم
ات: مرسی اقای جیمین
جیمین: خواهش میکنم و اینکه نمیخواد بگی اقای جیمین راحت باش و بگو جیمین
جین: ات چند سالته؟
ات: من ۲۲سالمه
جین: از جانگ کوک یک سال کوچیک تری
جانگ کوک: ولی با این حال من مکن لاین هستم
ات: چرا با من مشکل داری؟
جانگ کوک: من کلا با کسایی که ارمی نیستن مشکل دادم
ات: گلابی
جانگ کوک : رئیس مسترابی
ات: ...............................
جانگ کوک : خیلی پرویی
جیمین: بچع ها بس کنین
جانگ کوک: اون شروع کرد
ات: ولی تو ادامه دادی
نامجون: بسههههههههه
پی دی نیم: خب خب بیاین بریم دیگه

تو هواپیما :
سیم هو: ات تو اینجا بشین
ات: باشع که یهو یک مرد چاق اومد کنارم
ات: ( از این بهتر نمیشد)